#امیرحسین_ایماغیان: تولید محتوای بصری برای ارسال پیام مشخص و مستقیم به #مخاطب که هم #خلاقانه باشد و هم طیف گستردهای از مخاطبان را تحت تاثیر قرار دهد، یکی از چالشهای پیش روی مدیران هنری و #خلاقیت #برند ها و به طبع آن #آژانس های #تبلیغاتی است. شاید این چالش در بیشتر بنگاههای تبلیغاتی ایران زود به پایان برسد و یکی از فاکتورها (خلاقیت یا پیام رسانی) فدای آن یکی شود اما هستند برندها و آژانسهایی که با ایجاد اتاق فکر مناسب و پایش قبل از اکران عمومی #محتوا، با تاثیرگذاری بر مخاطب حداکثری #هزینه_فرصت خود را مدیریت میکنند.
#بیلبورد جدید #سامسونگ که با هدف اطلاع رسانی تکنولوژی جدید بکار رفته در #گلکسی #نوت_7 ( استفاده از #اسکن_عنبیه بجای حسگر اثر انگشت) و تاریخ عرضه عمومی آن در ایران، طراحی و اکران شده است؛ یکی از هزاران نمونه طراحی محتوای بصری خلاقانه با رویکرد پیام رسانی مستقیم است. طراحی #مینیمال با استفاده درست از فضای منفی، جانمایی حساب شده المانهای بصری و #کاپی هوشمندانه "با اسکن چشم...از اول پاییز" از مزیت های این محتوا بحساب میآیند. علاوه بر این، چیدمان هم طراز نشان سامسونگ و کاپی، استفاده از قلم استایلوس و نشانه چشم در تصویری محو از محصول در مرکز بیلبورد حسی یکپارچه "ساسونگ نوت، با قابلیت اسکن چشم از اول پاییز وارد بازار ایران خواهد شد. " را به بیننده القا میکند.
#samsung #branding #note7 #galaxynote #contentstrategy #copywriter #alefmoshadad #baninik #amihimaghian #innovation #iris #irisscanning
یکی از ضعف های آژانس های تبلیغاتی ایران در برنامه های تبلیغاتی با محوریت #لوگو_برندینگ - ایجاد تصویر ذهنی از اصلیترین المانهای هویت بصری #برند – اولا طراحی لوگو است و دوما استفاده نادرست لوگو در مواد بصری است که در بسیاری موارد از ضعف به اشتباه تبدیل میشود. #خلاقیت در ساده سازی المانهای بصری و هماهنگی آنها با لوگو، استفاده مناسب از #رنگ های اصلی و فرعی تعریف شده و همچنین #لی_اوت (چیدمان) عناصر بصری در طراحی #گرافیک از جمله مواردی است که قبل از اجرای برنامه های تبلیغاتی با هدف ذکر شده میبایست مد نظر قرار داد. با کمی جستجو در بین آژانسهای تبلیغاتی دنیا نمونههای خواهیم یافت که با کمپین لوگو برندینگ یک تیر را به دو هدف زدهاند، پا را فراتر از تبلیغات صرف گذاشته و مخاطب را وادار به زندگی در دنیای برند میکنند. کمپین کمپانی #تارگت( #Target ) که دومین فروشگاه خرده فروشی پس از #وال_مارت( #Walmart) در آمریکا بشمار میآید نمونهای از این دست است.
لوگوی تارگت؛ ظریف، سادگی بی نظیر و در عین حال گویای تمام ارزشهای آن است . یک نقطه و یک حلقه! اما همین سادگی و ظرافت به همراه خلاقیت آلن پیتر ( AllanPeters# )و تیم همراهش باعث خلق کمپین لوگو برندینگی شده که نمونهای الهامبخش از استفاده درست و بجا لوگو و رنگ در طراحی گرافیک منتج به تبلیغات برند است. این کمپین بطور پیوسته، #هویت_بصری لوگوی تارگت را واسازی میکند. آنها در این کمپین لوگوی تارگت را بجای تبدیل کردن به یک نماد استاتیک و ایستا، به یک الگوی متحرک و پویا تبدیل کردند که در زندگی روزمره مخاطبش حضور پررنگ و موثر دارد.
#branding #logobranding #logo #design #Graphicdesign #innovation #entrepreneur #alefmoshadad #baninik
منبع اصلی : روز رنگ
طرح پیشنهادی لباس تیم ملی فوتبال ایران با نگاهی به حفظ نژاد یوزپلنگ ایرانی
#انتخاب_من #لباس_تیم_ملی #یوزایرانی
#alefmoshadad #iran #football #90tv
@alefmoshadad #design #iraniancheetah
آلبوم مترسک #کاوه_یغمایی و پس از آن کنسرت بیادماندنی اش با اجرای دو قطعه سورپرایز #اینستورومنتال , آغازی شد برای دوران جدید موسیقی ایران.
یغمایی; راه خود را خوب از جای پای پدر _ کوروش یغمایی - باز کرد و خیلی ها را با برداشت خاص خودش از سبک راک به وسوسه موسیقی آوانگارد انداخت و شد نقطه عطف خیلی از موزیسن هایی خوش آوازه امروز.
اما پس از تقریبا 8 سال از آلبوم #سکوت_سرد که ماجرایی عجیب در زندگی موسیقایی یغمایی دارد, با آلبومی دوباره به ایران بازگشته است که خوب از خجالت این چند سال غیبتش درآمده است.
#منشور ; مثل آلبوم مترسک همه مخاطبانش را حسابی به اوج هیجان می رساند. عاشقانه ای تصویرگر تجربه های انسانی, که چیدمان سازها فضایی رویا پردازانه برایش خلق کرده. شعرهایی پر از استعاره های تصویری از زندگی که با کمک ملودی پر فشار بر کلمات حس ملموسی از تجربه شخصی به شنوده القاء می کند.
#rock #kavehyaghmaei #music #illustration#illusion #Instrumental
#برندینگ روزنامه های #ایران یکی از مسائلی است که در فاکتورهای عمومی برندینگ #رسانه های مکتوب جهان نمی گنجد. درست است که مفاهیم برندینگ بطور کلی یکسان است اما فرهنگ فرد محور آمیخته با #سیاست عقیدتی رسانه های #مکتوب ایران شاخص های خاص خود را طلب می کند.
#newspaper #brand #branding #editorial #politics #religion
از لوازم خانگی و تلفن هوشمند گرفته تا صنایع ساخت توربین،#سامسونگ را همه میشناسند. برندی زاده کره جنوبی پس از جنگ جهانی که حالا به برندی چند ملیتی تبدیل شده است. سامسونگ همیشه به گفتار برند و وعده هایش در مقابل مشتریانش پایبند بوده و حالا برای اینکه در خاص و پیشرو بودنش سنگ تام بگذارد اقدام به انتشار تایپفیسی جدید برای محصولات خود به نام #سامسونگ_وان کرده است.
امروزه شرکتهای بزرگ بجای استفاده از #تایپ_فیس های استاندارد به خلق تایپفیسهای روی آورده اند تا بتواند بازتابی دقیقتر از شخصیت برند خود ایجاد کنند و بجای محدود شدن به استفاده از فونتهای استاندارد موجود و یا خرید فونت، میخواهند از این طریق با مخاطبین خود بیشتر از قبل هماهنگ و همراه باشند و هویت مستقلی برای خود ایجاد کنند. این شخصیت خاص و مشخصه بارز است که میتواند هر چیزی را در یک جمع شاخص و جدا کند. (رجوع کنید به مطالب قبلی)
سامسونگ، با اینکه از تایپفیس اختصاصی خود بهره میبرد اما این بار برای تولید ساختاری جدید از شرکت #BrodyAssociates خواسته تا با در نظر گرفتن فاکتورهای #انسان_گرایی ، #تمایز ، #یکپارچگی ، #حرفهای_بودن، #خوانایی و #مقیاس_پذیری اقدام به خلق تایپفیسی جدید نماید. #سامسونگ_وان محصول این سفارش است که البته یک #فونت نیست و مجموعهای از 26 سیستم نوشتاری را در 400 #زبان مختلف و 25000 #نشانه شامل میشود.
سامسونگ داستان طراحی این تایپفیس را در ویدئو زیر منتشر کرده که در آن طراح ارشد فونت #Neville_Brody فلسفه پشت #SamsungOne را بیان میکند.
#branding #typeface #typography
#samsung
#کاروان_المپیک_ایران
واکنش به لباس کاروان المپیک ایران در #المپیک_ریو و مقایسه آن با پاککنهای پلیکان دهه شصت، آن هم بفاصله چند دقیقه پس از منتشر شدن عکسها،نشانهی چیست! آیا مردم دنبال سوژه کردن و طنازی هستند یا اینکه بیشتر از مدیران #کمیته_ملى_المپیک نگران آسیب دیدن #تصویر_ذهنی هنر ایران و ایرانی ؟ آیا #هویت_بصری تیم های ورزشی ما با لوازم تحریر پلیکان یکی است؟ آیا میلیونها بیننده این رخداد ورزشی نیز برداشت هممیهنان را از این هویت بصری خواهند داشت یا بدتر از آن!
#هویت_بصری (Visual identity) یکی از فاکتورهای اصلی برندیگ است. هویت یا «تصویر» از عناصر بصری یکپارچه و متعددی ساخته میشود: نشان تجاری (Logo) (نماد کل هویت و برند)، اوراق اداری، ابزارهای معرفی و بازاریابی (بروشور، تراکت، کتاب و وبسایت و ...)، محصولات و بستهبندی آنها، طراحی پوشاک، طراحی تابلوها، پیامها و اقدامها، سایر انواع ارتباطات (صدا، بو، لمسکردنیها و …) و اصولاهر چیز تصویری که در حکم نمایندهی برند باشد. هویت بصری همان چیزی است با آن پس زمینهای از برند و بطور کلی تصویر ذهنی ایجاد میکند.
نداشتن هویت بصری منسجم و یکپارچه و درنهایت نداشتن #مدیریت_برند، معضل خیلی از سازمان هاو شرکت ها است. اما سازمانها و شرکت های دولتی، بخصوص در حوزه ورزش که تعاملاتی بین المللی دارند و به نوعی سفیر ایران در مجامع بین المللی به حساب میآیند، بارها با تصمیمهای اینچنینی خبرساز میشوند و بدون کوچکترین توجهی به انتقادات صورت گرفته، همچنان اشتباهات خود را تکرار می کنند و جالب اینجاست که مدیرانشان فکر میکنند دانای کل هستند و از تصمیمشان به شدت دفاع می کنند! سوال اینجاست که این آقایان حاضرند چنین لباس هایی را حتی در یک دورهمی فامیلی به تن کنند! که اینچنین با آبروی ایران بازی میکند و ککشان هم نمی گزد!!
#branding #visual_identity
فروشگاه زنجیره ای فروش خودرو، #کارما یا #پرشین_پارس !
چند وقتی میشود که #بیلبورد های نسبتا گران تهران میزبان این دو نام است. ابتدا پرشین پارس و حالا کارما به همراه سام درخشانی!
فارغ از ماجرای کمپین تبلیغاتی که منتقدان بسیاری دارد و ظاهرا با هدف برندینگ در حال اجراست، مسئله اصلی گام اول برندسازی یعنی انتخاب نام مناسب است. نامی که آوایی خوش داشته باشد و در ذهن مخاطب تاثیرگذار و ماندگار باشد.
#کارما
بماند که تغییر نام از پرشین پارس به #کارما با کمپین #نام_با_شما، داستان طنزی شبیه موسسه مالی عسگریه ( بانک ملل؟) دارد اما کافی است همین حالا یک صفحه در مرورگر خود باز کنید و کلمه کارما را جستجو کنید. نتایج قابل تاملی در انتظار شماست. اولین لینک های جستجو شما را به #قانون_کارما هدایت میکند - که بعید است کارگروه نامگذاری به آن کم توجهی کرده باشد - و لینک های بعدی تصاویری از کارخانه آمریکایی اتومبیل سازی کارما به نمایش درمی آورند. اما احتمالا مفهومی که کارگروه مذکور به دنبالش بوده تا مخاطب را درگیر کند و در ذهنش ماندگار باشد، ترکیب کلمه کار (#CAR) به معنی ماشین و ما بوده است تا در نهایت مفهوم "ماشین ما" را تداعی کند. حتی اگر از معنی کارما و آن شرکت خودروسازی هم صرف نظر کنیم، به سختی میتوان قبول کرد که تصمیم گیرندگان الگویی ازنام سایت پرمخاطب خرید و فروش خودرو #باما نگرفته باشند.
اما اکنون باید با نام #کارما – که البته با نگاهی منصفانه از نظر آوایی کلمه ای خوش آوا و ساده است - کنار بیاییم و آن را مترادف مجموعه فروشگاههای زنجیرهای واردات خودرو بدانیم.
#سام_درخشانی
از نام بگذریم و فرض را بر این بگیریم که #کارما نتیجه ساعتها کار کارشناسی و انتخاب از میان نامهای پیشنهادی ثبت نام کنندگان در سایت "نام با شما" باشد. حضور سام درخشانی به عنوان #سفیر_برند کارما یکی دیگر از عجایب این برند نوپاست. گام دوم برند سازی، شخصیت سازی و تعریف صفتهای بارز برند و تعریف لحن گفتمان برند برای ایجاد تصویر ذهنی میان مخاطبان است. نکته قابل تامل اینجاست که دلیل انتخاب سام درخشانی به عنوان سفیر برند کارما چیست! آیا #پرسونال_برند سام درخشانی با شخصیت کارما همسو است؟ و آیا سام درخشانی رسالتی را که عهده دار شده است را بخوبی درک خواهدکرد!؟ #advertising #branding #samderakhshani #karma #brandstrategy
#brand_ambassador
#خانه هایمان دارای شخصیتی خاص و یکتا هستند. جنسیت دارند و متناسب با شرایط محیطی، لحن گفتارشان با خودمان وحتی میهمان ها تغییر می کنند. انرژی دارند و هر لحظه به رنگی خاص در می آیند.گاهی لوس می شوند و گاهی با غروری خاص روبرویمان می ایستند. برایمان خاطره ساز هستند و #تصویر_ذهنی ایجاد می کنند.
مفهوم کلی #برند هر خانه همین است. اما مدیریت این #برندسازی به عهده کیست!؟ پاسخ این پرسش مشخص کاملا روشن است. ما که ساکنین آن هستیم. این ما هستیم که با سلیقه شخصی برای خانه هایمان #هویت_بصری می سازیم و با شخصیت و نوع برخوردمان، لحن آن را مشخص می کنیم.
بطور کلی این #برند_شخصی ماست که برند خانه مان را می سازد. #brand #home_brand #personal_brand
سال ها قبل که #سازمان_فرهنگی_هنری_شهرداری تهران متولی امور فرهنگی هنری شهر تهران بود و فرهنگسراهایش در قامت استادان تمام عیار #فرهنگ و #هنر به شدت به دنبال ارتقای #فرهنگ_شهر و #عقلانیت_شهروندان بودند، در روابط عمومی این سازمان به عنوان مدیر آتلیه طراحی مشغول بکار بودم. یکی از بهترین خاطرات کاریام در آن زمان کمپین #تهران_شهر_اخلاق بود. کمپینی که طرحهای بصریاش (پوستر ها و ...) با شور و هیجان خاصی در آتلیه 10-15 نفری طراحی میشدند و پس از اکران نیز حال همه ما را خوب میکرد. یادم هست که پس دوماه اکران شهری کاپی " #تهران_شهر_اخلاق " خیلی زود سر زبانها افتاد و روزهای طلایی را برای رسانهها رقم زد. درست مثل چندسال اخیر که #سازمان_زیباسازی شهرداری تهران کمپین های فرهنگی و هنری را به کمک اهل فرهنگ و هنر بویژه جوانان برنامه ریزی و اجرا گرد.
اما تفاوت اصلی کمپین #تهران_شهر_اخلاق با کمپین هایی نظیر #نگارخانه_به_وسعت_یک_شهر و #شهروندقانونمدار چیزی نیست جز برندسازی برای کلان شهری مثل تهران که تنها نمادش # میدان_آزادی بود. مدیریت وقت ارتباطات سازمان فرهنگی هنری شهرداری بخوبی دریافته بود که تهران فقط یک شهر نیست و نیازمند #برندسازی و تدوین #استراتژی_برنداست. اما #برندسازی از دید مدیران پس از آن متمرکز بر معماری شد و ساخت المانهای بصری. درست است که المانهای شهری یکی از کلیدی ترین فاکتورهای #برند_شهر به حساب میآید اما نباید از تاثیر فرهنگ و عقلانیت شهروندان غافل شد. تاثیری که مدیران کنونی شهرداری تهران به لطف رشد روزافزون سرعت انتقال اطلاعات در رسانهها و شبکههای اجتماعی، نیازش را درک کردهاند. اما درک این نیاز گسسته ، برنامه ای جامع #استراتژیک همانند #تهران_شهر_اخلاق را میطلبد. نبود یک #استراتژی در برنامه ریزی و اجرای کمپینهای اینچنینی کار رابجایی رسانده است که شهروندان – حتی با لبخند رضایتی که پس از دیدن بیلبوردها روی لبشان میآید - دلیل پرشدن فضاهای تبلیغاتی گران قیمت شهر با اینچنین پوسترهایی را نبود مشتری بدانند. تصویری ذهنی که در تقابل با اهداف اصلی کمپین هاست.
brandstrategy #citybrand #branding #copywrite #brand#